۱۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۲۳:۲۳
کد خبر: ۵۹۵۵۵۳
روحانیت پیشگام انقلاب و تکامل (3)

ویژه‌نامه بعثت انقلاب | اندیشه جهانی نواب

ویژه‌نامه بعثت انقلاب | اندیشه جهانی نواب
آنچه نواب را از نجف به ایران کشید احساس تکلیف در مقابله با شبهاتی بود که احمد کسروی در آن زمان مطرح کرده بود.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، تاریخ مشعشع مبارزات روحانیت شخصیت‌های مختلفی را در سطوح متفاوت و با شیوه‌های گوناگون به خود دیده است که هرکدام در جایگاه خود در راستای رهایی ملت از ظلم طاغوت به ایفای نقش پرداخته اند.

یکی از این مبارزان بزرگ که شیوه‌ای متفاوت را در مبارزات در پیش گرفت شهید مجتبی نواب صفوی بود.

سید مجتبی میرلوحی تهرانی متولد خانی آباد تهران از محله‌های جنوبی تهران بود که بعد‌ها با مبارزات و فعالیت‌های گوناگونی که داشت حکومت پهلوی را به چالش کشید و در آخر در سحرگاه ۲۷ دیماه ۱۳۳۴ توسط حکومت پهلوی تیرباران شد و به شهادت رسید.

روحیه شخصی نواب

نواب از همان ابتدای نوجوانی نسبت به مسائل پیرامونی خود حساس بود و تلاش می‌نمود تا با انحرافات اطراف خود مبارزه کند. نواب که برای تحصیلات علوم جدید به مدرسه صنعتی آلمانی‌ها در تهران وارد شده بود بعد از آنکه خودباختگی و تاراج استعداد‌های ناب را در آن مدرسه دید به مخالفت با روند حاکم بر مدرسه پرداخت و باعث شد تا برخی دیگر از دانش آموزان با او همراه شده و فضای مدرسه را علیه تفکر حاکم بر مدرسه بشوراند و فضا را متشنج سازد او پس از اخراج از مدرسه آلمانی‌ها به آبادان رفت و در شرکت نفت استخدام شد، اما روح پر تلاطم نواب به او اجازه سکوت در برابر تاراج ثروت ملی ایرانیان و نیز تحقیر کارگران توسط مستشاران اجنبی را نداد و در برابر روال جاری در شرکت نفت نیز خروش کرد و آن فضا را نیز ملتهب نمود.

نواب که دیگر ایران را برای خود تنگ می‌دید برای تحصیل علوم حوزوی به نجف رفت و در آنجا از عالمان دینی بزرگی، چون علامه امینی و شیخ محمد تهرانی بهره برد؛ اما اندیشه سیاسی نواب در ملازمت با حاج آقا حسین قمی شکل گرفت. علاوه بر حاج آقا حسین قمی شهید آیت الله سید اسدالله مدنی نیز به عنوان دوست و رفیق نواب در ساخته شدن اندیشه نواب بی تاثیر نبود.

نواب صفوی در اندیشه ی جهانی کردن حکومت اسلام
یوسف حنا مسیحی لبنانی مسلمان شده به دست شهید نواب در مورد عظمت روحی نواب می‌گوید: نواب جسم نحیفی داشت، اما روح بزرگی در این جسم نحیف حکومت می‌کرد که گویی می‌خواست تمام دنیا را در میان روح خودش و در میان پنجه‌های پر قدرت خودش هضم کند.

افق دید نواب

شهید نواب صفوی علی رغم آنکه به مبارزه مسلحانه مشهور بود، اما افق دید بسیار بالایی داشت او دایره اسلام را منحصر به ایران نمی‌کرد و اسلام را شایسته حاکمیت بر کل زمین می‌دانست به همین دلیل تلاش نمود تا در مراودات بین المللی چهره اسلام ناب و حقیقت تشیع را معرفی نماید. وی حتی مدتی به مصر رفت و در دانشگاه الازهر مصر به سخنرانی پرداخت. نواب در سخنرانی قاهره علیه استعمار کشور‌های اسلامی سخنرانی کرد و برای اولین بار حرف از ملی شدن کانال سوئز زده، خطاب به محمد نجیب اولین رئیس جمهور مصر گفت: "یا نجیب الی الکانال" یعنی‌ای نجیب کانال سوئز را ملی کن! کانال سوئز آن زمان در اختیار انگلیس و فرانسه بود در حالی که مالکیت قطعی کانال برای مصر است. سخنرانی نواب در الازهر ولوله‌ای در مصر به پا کرد که پس لرزه‌های آن سایر بلاد اسلامی را در برگرفت.

همسر شهید نواب صفوی در مورد نواب می گوید: شهید نواب صفوی نابغه‌ای بزرگ بود که تفکر او تنها به مرز‌های ایران محدود نمی‌شد و وسعت فکری‌اش به حدی بود که تا دورترین نقاط جهان را نیز برای توسعه اسلام، انقلاب و فرهنگ ناب محمدی(ص) تصور می‌کرد.

فعالیت‌های سیاسی نواب

نواب به مبارزه مسلحانه علیه طاغوت اعتقاد عمیق داشت و معتقد بود طاغوت با خواهش و تمنا و سلام و صلوات به احکام اسلام گردن نمی‌نهد به همین دلیل او پس از مراجعت به ایران جمعیت فدائیان اسلام را بنیان نهاد به مبارزه علیه طاغوت و انحرافات سیاسی و فکری شکل گرفته در سایه آن پرداخت.

اعدام انقلابی احمد کسروی

آنچه نواب را از نجف به ایران کشید احساس تکلیف در مقابله با شبهاتی بود که احمد کسروی در آن زمان مطرح کرده بود. در زمان اقامت نواب در نجف کتاب شیعه گری کسروی به دست نواب می‌رسد و او با خواندن شبهات و توهین‌های کسروی سخت بر آشفته شده و رایزنی با علمای نجف از جمله علامه امینی و شیخ محمد تهرانی اقدام می‌کند. حاصل این رایزنی‌ها این می‌شود که نواب شخصا به ایران مراجعه کرده و به مقابله با افکار کسروی بپردازد.

نواب به ایران می‌آید و جلسات متعددی را در آبادان و تهران و بعضی از بلاد دیگر برگزار می‌کند و پنبه شبهات کسروی را می‌زند. وی با هدف اصلاح کسروی چندین بار به خانه او رفته و مناظرات خصوصی و عمومی زیادی را با او انجام می‌دهد و حتی به تبریز رفته و در جلسات سخنرانی کسروی در کسوت پرسشگر به مناظره عمومی با کسروی می‌پردازد. عجز کسروی از تقابل علمی با نواب باعث می‌شود تا او نواب را به قتل تهدید کند. شرح یکی از این مذاکرات و مباحثات در روزنامه «دنیای اسلام» با عنوان «کسروی مباحث منطقی را با تهدید جواب می‌دهد» چاپ شده است.

نواب که لجاجت کسروی را مانع از پذیرش اشتباهات علمی او می‌بیند و با اعتقاد به ارتداد کسروی تصمیم به اعدام انقلابی احمد کسروی می‌گیرد و برای اینکار اقدام به خرید سلاح می‌کند. هزینه سلاح از طرف شیخ محمد حسن طالقانی از روحانیون صاحب نام تهران به نواب پرداخت می‌شود. این اولین اقدام نواب برای حذف کسروی بود. نواب در این اقدام شخصا اقدام به اعدام کسروی می‌کند، اما این اقدام او با شکست مواجه می‌شود، اما نواب که حذف کسروی را واجب می‌دانست چندی بعد و توسط یارانش در فدائیان اسلام به زندگی کسروی پایان می‌دهد.

اعدام انقلابی عبدالحسین هژیر

عبدالحسین هژیر در ۲۳ خرداد ۱۳۲۷ و بعد از سقوط کابینه حکیمی با رای اکثریت نمایندگان مجلس به نخست وزیری انتخاب شد، اما این انتخاب به دلایل زیادی مورد اعتراض بزرگان و شخصیت‌های سیاسی مذهبی، چون آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی قرار گرفت. معترضان پیشینه گنگ و نیز انتساب به فرقه بهائیت را از دلایل مخالفت خود برمی شمردند.

هژیر زمانی از ملازمان مدرس بود، اما هر بار که مدرس دستگیر می‌شد هژیر از او جدا شده و بعد از آزادی، دوباره به مدرس می‌پیوست همین مسئله باعث شده بود تا هژیر به جاسوسی علیه مدرس محکوم شود او حتی در دوره 9 ساله زندانی بودن مدرس درقلعه خواف به سراغ مدرس نرفت و همین شبهه‌ها در مورد او افزایش داد از طرفی او منتسب با خانواده هژیر بود که از بهائیان ایران محسوب می‌شدند، همین مخالفت‌ها باعث شد تا هژیر مجبور به کناره گیری از نخست وزیری شود، اما این پایان کار او نبود. او در بازه‌های مختلفی نقش‌های سیاسی مختلفی ایفا کرد از آن جمله اینکه بعد از ترور نافرجام شاه در بهمن ۱۳۲۷ به عضویت مجلس موسسان در آمد و نقش محوری را در افزایش اختیارات شاه ایفا کرد. همین امر باعث شد که فدائیان او را مفسد فی الارض دانسته و اعدام او اقدام نمایند.

اعدام رزم آرا

سپهبد علی رزم آرا از دیگر اهداف گروه فدائیان اسلام بود. دولت رزم آرا از ضعیف‌ترین دولت‌های ایران در زمان پهلوی به حساب می‌آمد. وی که از مخالفان ملی شدن صنعت نفت بود در میان مخالفت‌های زیاد در تاریخ ۵ تیر ۱۳۲۹ به نخست وزیری رسید؛ اما خیانت‌های گسترده او باعث شد فدائیان او را خائن داسته و به اعدام انقلابی او مبادرت ورزند و این کار توسط خلیل طهماسبی در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ در مسجد شاه صورت پذیرفت.

نواب که انگار ترس برایش مسخره بود بعد از اعدام رزم آرا در بیانیه‌ای به تهدید دربار و شخص شاه پرداخته و اعلام می‌کند: حضرت استاد خلیل طهماسبی معروف به عبدالله موحد رستگار، طبق فرمان خدا رزم‌آرا را از میان برداشت. چنانچه دربار در عرض یک هفته از این سرباز برومند اسلام، حضرت خلیل طهماسبی عذرخواهی نکرده و آزاد ننماید، دربار را کن فیکون خواهیم کرد.

نواب صفوی در اندیشه ی جهانی کردن حکومت اسلام

مجلس نیز که از خیانت‌های رزم آرا به تنگ آمده بود در ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ قانون عفوی را به شرح زیر صادر میکند: چون خیانت علی رزم‌آرا بر ملت ایران ثابت گردیده هر گاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار می‌گیرد و آزاد می‌شود.

ترور حسنعلی منصور

حسنعلی منصور نیز از کسانی بود که توسط فدائیان اسلام از میان برداشته شد. او به شدت مورد وثوق شاه بود، اما به دلیل خیانت‌های متعدد او و نیز تاخت و تاز به مراجع بزرگ شیعه فدائیان اسلام او را مستحق مرگ دانسته و در جلوی مجلس به وسیله محمد بخارایی او را از میان برداشتند. قتل منصور از ابعاد مختلف حائز اهمیت بود که از آن جمله می‌توان به سطح اعتماد شاه به او و نیز تلاش او برای ارتباط با اجانب نام برد. منصور به شدت به روابط استعماری اعتقاد داشت و آن را مایه پیشرفت و توسعه ایران می‌دانست و همین امر مخالفت‌های گسترده‌ای را به همراه داشت.

آیا نواب تروریست بود؟!

این روز‌ها کسانی که تلاش می‌کنند خود را روشنفکر و حقوقدان نشان دهند نواب را به تروریست بودن متهم می‌کنند و می‌گویند او بدون محاکمه و حکم شرعی و کاملا خودسرانه اقدام به اعدام انقلابی افراد می‌نموده است؛ در حالی که با مراجعه به منابع تاریخی و مصاحبه‌ها و گفته‌های بازماندگان فدائیان اسلام این مسئله به کلی رد میشود.

در جریان ترور احمد کسروی زمانی که نواب را به ترور سر خود و بدون حکم متهم می‌کنند مرحوم آیت‌الله العظمی حاج‌آقا حسین قمی در دفاع از حرکت نواب فرمودند: عمل آنان «اعدام کسروی» مانند نماز، از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته؛ زیرا هرکسی به پیغمبر (ص) و ائمه (ع) جسارت و هتاکی کند، قتلش واجب و خونش هدر است.

اگر چه نواب بنا به مصالح امنیتی نمی‌توانست نامی از مراجعی که حکم داده اند ببرد، اما این جمله نشان می‌دهد که این حکم قبلا از این مرجع بزرگوار اخذ شده بود و یا در ترور منصور آن گونه که محمد نبی حبیبی و مرحوم حبیب الله عسگر اولادی مطرح نمودند این حکم توسط شهید مطهری صادرشده و به ترغیب ایشان به مرحله اجرا رسید.

نواب صفوی در اندیشه ی جهانی کردن حکومت اسلام

مرحوم عسکر اولادی در خرداد ۱۳۹۱ در سخنرانی در نماز جمعه تهران به این مطلب اشاره کرده و گفت: شهید مطهری که عضو شورای روحانیت مؤتلفه بود، با توجه به وجود شرایط استبداد در کشور، ذلت اربابان رژیم در مقابل بیگانگان، وجود جو رعب و یأس در بین مردم به این نتیجه رسیدند که دیگر سخنرانی و مقاله‌دادن نتیجه نمی‌دهد و نیاز به کار مسلحانه است. ازاین‌رو شهید مطهری اظهار کردند باید چند نفر از سران رژیم شاه به خاک بیفتند تا این جو شکسته شود.

اکبرهاشمی‌رفسنجانی در سالگرد شهید مطهری با اشاره به این واقعیت گفت: آیت‌الله مطهری در یک حرکت سری، فتوای ترور منصور را داده بودند و این خیلی سری بود.

اندیشه اقتصادی نواب

نواب مثل بسیاری از بزرگان حوزه به اقتصاد درون زا اعتقاد داشت او معتقد بود باید امت اسلامی به خودکفایی برسد تا به واسطه نیاز اقتصادی و صنعتی مستعمره نشود؛ به همین دلیل خود او در برهه‌ای از زمان در میان مساجد به معرفی محصولات ایرانی می‌پرداخت.

نواب معتقد بود که به هر نحو ممکن باید وابستگی به بیگانه کم شود و میگفت: اگر با کاشتن گندم بر پشت بام خانه ها، می‌توانی رفع احتیاج از بیگانه کنی، بهتر است بر این کار اقدام کنی تا اینکه دست گدایی به سوی دشمنان اسلام دراز کنی؛ او در همین راستا در نهضت ملی شدن صنعت نفت به صورت مستقیم وارد شد تا از تاراج داریی ایران جلو گیری کند.

وی در جریان ملی شدن صنعت نفت خود را سرباز آیت الله کاشانی نامید و خواستار خروج کلیه نیرو‌های مستشاری از صنعت نفت گردید. او به اطلاعیه و بیانیه و تظاهرات اکتفا نکرد و نخست وزیر علی رزم آرا به عنوان اصلی‌ترین مانع در راه ملی شدن صنعت نفت توسط او از میان برداشته شد.

نواب و اندیشه ولایت فقیه

نواب از همان ابتدای مبارزه به حاکمیت پیشوای مسلمین اعتقاد کامل داشت و اگرچه این مطالبه را به عنوان ولایت فقیه مطرح نمی‌کرد، اما خروجی اندیشه سیاسی او همان ولایت فقیه بود. در واقع می‌توان نواب را پیشگام طرح حکومت اسلامی دانست. وی در جریان ملی شدن صنعت نفت از پیشگامان جبهه ملی از جمله دکتر حسین فاطمی، حسین مکی و حائری زاده قول می‌گیرد که در صورت پیروزی ودر دست گرفتن قدرت، اجرای کامل احکام اسلام را تضمین کنند؛ که آنان می‌پذیرند؛ اما این وعده محقق نمی‌شود.

نواب در ابتدای نخست وزیری مصدق به او یاد آور می‌شود که باید احکام اسلام را پیاده کند، اما مصدق و دولت ملی در مقابل این خواسته به دستگیری گسترده فدائیان اقدام می‌کند. در آن دوره نواب در اطلاعیه‌های متعدد اعلام می‌دارد که کشور باید توسط پیشوای مسلمین و مرجعیت زمان اداره شود؛ این اندیشه برای مصدق که آن روز‌ها مست از پیروزی بود خوشایند نیامد و همین منجر به دستگیری نواب و زندانی شدن او در زندان قصر شد. نواب مدت بیست ماه از دوره بیست و هشت ماهه نخست وزیری مصدق را در زندان سپری می‌کند، اما زندان نیز اندیشه او را تغییر نداد.

نواب و یارانش بالاخره در ۲۷ دیماه ۱۳۳۴ در حالی که ندای الله اکبرشان بلند بود در زندان قصر تیرباران شدند و در قبرستان مسگر آباد تهران به خاک سپرده شدند، اما چند سال بعد زمانی که شهرداری تهران تصمیم به تبدیل قبرستان به پاک گرفت دوستان نواب جنازه او و چند تن دیگر از هم رزمانش را بیرون کشیدند و به قبرستان وادی السلام قم منتقل کردند.
تاریخ همیشه به یک نواب نیاز دارد./918/ی702/س

عبدالصالح شمس اللهی

ارسال نظرات